•تعریف و معنی adjective :
صفت کلمهایست که اسم (ضمیر) را توصیف میکند. کلماتی مثل «young»، «pink» و «happy» همگی صفت هستند. (برای درک بهتر میتوانید صفت را «کلمه توصیفکننده» در نظر بگیرید.)
مثالهایی برای صفت
در ادامه مثالهایی از صفت را بررسی میکنیم. (در هر مثال کلمه صفت زرد شده است.)
صفت قبل از اسم
صفت معمولی قبل از اسمی که توصیف میکند (به زبان گرامری «تعریف میکند»)، میآید.
yellow shirt پیراهن زرد
cheerful one فرد خوشحال
کلمه one ضمیر است. فراموش نکنید صفتها ضمایر را نیز تعریف میکنند.
وقتی صفتها به این شکل به کار میروند، به صفتهای وصفی (Attributive Adjective) تبدیل میشوند.
صفت بعد از اسم
صفت میتواند بعد از اسم هم بیاید.
ترجمه: امیلی پیر بود.
It looks yellow.
ترجمه: به نظر میرسد آن (پیراهن) زرد است.
He seems cheerful.
ترجمه: او خوشحال به نظر میآید.
در 3 مثال بالا، صفتها به همراه فعلهای ربطی (Linking Verb) (was، looks و seems) اسمها و ضمیرها را توصیف میکنند. صفتهایی که به این شکل استفاده میشوند، صفتهای خبری (Predicative Adjective) نام دارند.
آمدن صفت بلافاصله بعد از اسم
گاهی صفت بلافاصله بعد از اسم میآید.
time immemorial عهد کهن
body beautiful بدن زیبا
the best cases available بهترین موقعیتهای موجود
the worst manners imaginable بدترین رفتارهای قابل تصور
به این صفتها، صفتهای مطلق میگویند. صفتهای مطلق بیشتر با ضمیرها به کار میروند.
those present افراد حاضر
something evil چیزی شیطانی
صفتهای توصیفی و وابستههای پیشرو
در گرامر سنتی، کلماتی مثل «his»، «that»، «much» و حتی «a» و «the» صفت به حساب میآیند؛ اما در گرامر معاصر این نوع کلمات در گروه وابستههای پیشرو جای میگیرند (در ادامه خواهید دید). توجه داشته باشید که خیلی از افراد فقط صفتهای توصیفی را بهعنوان صفت میشناسند. صفتهای توصیفی معمولی در یکی از دستههای زیر جای میگیرد:
دسته | مثال |
نشانههای ظاهری | pretty, burly, clean, dusty |
رنگ | azure, blue, cyan, dark |
وضعیت | absent, broken, careful, dead |
شخصیت | annoying, brave, complex, dizzy |
کمیت | ample, bountiful, countless, deficient |
حس | aromatic, bitter, cold, deafening |
شکل و اندازه | angular, broad, circular, deep |
زمان | ancient, brief, concurrent, daily |
صفتهای توصیفی و وابستههای پیشرو چه تفاوتی با هم دارند؟
برای قرنها، اصطلاح «صفت» به چیزی اطلاق میشد که اکنون وابسته پیشرو نام دارد. برای مثال، کلمات «his»، «that» و «much» بهترتیب صفت ملکی (Possessive adjective)، صفت اشاره (Demonstrative Adjective) و صفت نامعین (Indefinite Adjective) هستند. هرچند که در گرامر معاصر این کلمات بهعنوان وابستههای پیشرو، بهخصوص وابستههای ملکی، اشاره و نامعین شناخته شدهاند.
جالب توجه است که خیلی از مردم هنوز این کلمات را صفت میدانند، اما این شرایط بهزودی تغییر میکند.
وابستههای پیشرو ویژگیهای زیر را دارند:
- مالکیت (مثل my dog) سگ من
- اشاره (مثل that dog) آن سگ
- کمیت (مثل two dogs) دو عدد سگ
- قطعیت (مثل a dog) سگی
4 تفاوت اصلی صفتها و وابستههای پیشرو
صرف نظر از اینکه از کدام کلمه- «صفت» یا «وابسته پیشرو» – استفاده میکنید، باید بدانید وابستههای پیشرو مانند صفات توصیفی نیستند. در ادامه 4 مورد از تفاوتهای صفتهای معمولی و وابستههای پیشرو نوشته شدهاند:
- وابستهها برای مقایسه استفاده نمیشوند.
- صفت توصیفی: pretty > prettier
(prettier شکل مقایسه شده pretty است.)
- وابسته: that > هیچ چیز در اینجا نمیتوان نوشت.
(حالت مقایسهای وجود ندارد.)
- وابستهها را اغلب نمیتوان از جمله حذف کرد.
- حذف صفت توصیفی:
ترجمه: پسر جوان ساعتی نقره دزدید.
با حذف صفات توصیفی جمله همچنان از نظر گرامری درست است.
- حذف وابسته:
ترجمه: با حذف وابسته جمله ناقص میشود.
- وابستهها معمولی دارای مرجع هستند. (مانند ضمیر)
ترجمه: آن زندانیها را فوراً آزاد کنید.
وابسته those به کلمهای برمیگردد که قبل در جمله به آن اشاره شده است؛ بهعبارت دیگر، مرجع ضمیر (antecedent) دارد (چیزی که به آن اشاره میکند). صفات توصیفی مرجع ضمیر ندارند.
- وابستهها را نمیتوان بهعنوان متمم فاعلی استفاده کرد.
- صفت توصیفی:
ترجمه: او باهوش است.
صفت توصیفی «intelligent» را میتوان بعد از فعل ربطی (در این مثال is) به کار برد. در این صورت صفت توصیفی مثل متمم فاعلی عمل میکند. در صورتی که در مثال بالا به جای صفت Intelligent نمیتوان از وابسه استفاده کرد و معنای خاصی نمیدهد.
اسمهایی که بهعنوان صفت استفاده میشوند
بسیاری از کلماتی که معمولا اسم هستند، میتوانند صفت هم باشند. برای مثال:
boat race مسابقه قایقرانی
computer shop فروشگاه رایانه
Devon cream کرم دوون
electricity board مدار برق
fruit fly کرم میوه
مثالهایی از کاربرد اسم به عنوان صفت:
ترجمه: هر کس نقاب متفاوتی به چهره میزند.
You cannot make a revolution with silk gloves.
ترجمه: انقلاب کردن با دستکشهای ابریشمی ممکن نیست.
به کار بردن وجه وصفی بهعنوان صفت
وجه وصفی (Participle) کلمهایست که میتواند بهعنوان صفت در انگلیسی استفاده شود و برگرفته از فعل است. 2 نوع وجه وصفی وجود دارد:
- وجه وصفی حال (به -ing ختم میشود.)
- وجه وصفی گذشته (معمولاً به -ed، -d، -t، -en یا –n ختم میشود.)
مثالهایی از به کار بردن وجه وصفی بهعنوان صفت در زیر آمدهاند:
ترجمه: هیجان انگیزترین جملهای که در علم میتوان شنید، همانی که خبر از اکتشافات جدید میدهد، «یافتم!» نیست، بلکه «خندهداره.» است.
Always be wary of any helpful item that weighs less than its operating manual.
ترجمه: همیشه مراقب هر چیزی که وزن کمتری نسبت به دفترچه راهنمای خود دارد، باشید.
While the spoken word can travel faster, you can’t take it home in your hand. Only the written word can be absorbed wholly at the convenience of the reader.
ترجمه: درست است که کلمه گفته شده میتواند سریعتر حرکت کند، اما شما نمیتوانید آن را به خانه ببرید. فقط کلمه مکتوب میتواند براحتی خواننده را جذب کند.
We all have friends and loved ones who say 60 is the new 30. No, it’s the new 60.
ترجمه: همه ما دوستان و عزیزانی داریم که میگویند 60 سالگی، 30 سالگی جدید است. در صورتی که همان 60 سالگی جدید است.
وجه وصفی در گروه فعلوارهها قرار میگیرد (فعلی که نقش اسم یا صفت دارد).
مصدرهایی که بهعنوان صفت استفاده میشوند
افعال مصدری (to infinitive) (برای مثال to run، to climb) بهعنوان صفت نیز کاربرد دارند.
ترجمه: هیچ انسانی نمیتواند به عشق دستور دهد.
در این مثال، مصدر to love اسم orders را توصیف میکند.
ترجمه: پیشرفت، توانایی بشر در پیچیده کردن سادگی است.
مصدرها اغلب هسته عبارت خود را تشکیل میدهند. در این مثال عبارت to complicate simplicity اسم ability را توصیف میکند.
به کار بردن ویرگول در صفتهای متوالی
برای اینکه بدانید چه موقع باید بین چند صفت ویرگول بیاورید، ابتدا باید فرق صفات مرکب و صفات همپایه را بدانید.
در توالی صفات مرکب، هر صفت برای خود کلمهای شاخص است و نمیتوان آنها را با ویرگول از هم جدا کرد. صفات مرکب را باید بهترتیب اولویتبندی جدول بالا در جمله آورد. صفات همپایه متفاوت هستند. آنها اسم را بهطور مستقل توصیف میکنند؛ بنابراین نیاز به رعایت ترتیب خاصی ندارند.
صفات همپایه بهوسیله ویرگول و کلمه and از یکدیگر جدا میشوند. در ادامه برای هر نوع مثال زدهایم:
صفات مرکب (Cumulative adjectives)
ترجمه: کاسه مخلوطکن براق سبز روشن
این صفتها از نوع مرکب هستند. ترتیب آنها قابل تغییر نیست و تابع فهرست اولویتبندی صفات است. بین صفتها ویرگول قرار نمیگیرد.
صفات هم پایه (Coordinate adjectives)
A lumpy, green bowl کاسه سنگین سبز
نمونههای بالا مثالهایی از صفات همپایه هستند. همانطور که میبینید ترتیب آنها قابل تغییر است. این صفتها باید بهوسیله ویرگول یا and از هم جدا شوند.
صفات مرکب
همه صفتها از یک کلمه تشکیل نشدهاند. اغلب، یک صفت از ترکیب دو یا چند کلمه درست شدهاست. صفتی که دارای چند کلمه باشد، صفت مرکب (Compound Adjectives)نام دارد. برای مثال:
ترجمه: خوشبختی یعنی داشتن یک خانواده بزرگ، دوست داشتنی، دلسوز و صمیمی در شهری دیگر.
Be a good-looking corpse. Leave a good-looking tattoo.
ترجمه: با داشتن خالکوبی، کاری کن جنازهات قشنگ باشد
I like the busted-nose look.
ترجمه: من از بینی شکسته خوشم میآید.
صفتهای مرکب معمولی با استفاده از خط تیره نمایش داده میشوند؛ به این ترتیب متوجه میشویم که آنها یک کلمهاند.
عبارات وصفی
در مثالهای واقعی، صفات معمولی همراه با وابستههایی مانند قید (برای مثال very و extremely) و عبارت قیدی (مثلاً with me و about that man) میآیند. به بیانی دیگر، صفت (با فونت پررنگ) اغلب به شکل عبارت وصفی یا adjective phrase (هایلایت شده) نشان داده میشود.
ترجمه: بانکداران من از من بسیار راضی هستند.
در این مثال، عبارت وصفی، bankers را توصیف میکند.
ترجمه: سنجاقک یک حشره فوق العاده زیبا، اما یک گوشتخوار وحشی است.
در این جمله، عبارت وصفی، insect را توصیف میکند.
تعریف آکادمیک عبارت وصفی
عبارت وصفی به گروهی از کلمات میگویند که در هسته خود یک صفت دارد و این صفت یک اسم را توصیف میکند.
جملهوارههای وصفی
آخرین موضوعی که درباره صفات باید بدانید این است که جملهوارهها بهعنوان صفت هم عمل میکنند. در جملهوارههای وصفی (Adjective clause)، جملهواره به اسمی متصل است که توسط ضمیر نسبی) who, whom, whose, that, یا (which یا قید نسبی (when ,where ,why) توصیف میشود. مثل تمامی جملهوارهها، جملهواره وصفی هم فعل و فاعل دارد.
ترجمه: افراد تاریخساز، افرادی نیستند که آن را میسازند، بلکه افرادی هستند که آن را میسازند و سپس درباره آن مینویسند.
I live in that solitude which is painful in youth but delicious in the years of maturity.
ترجمه: (من در خلوتی زندگی میکنم که در جوانی دردناک است اما در هنگام بالغ شدن خوشایند است.
جملهوارههای وصفی ممکن است پیچیدهتر شوند. در جملهواره وصفی بالا «painful in youth» و «delicious in the years of maturity» گروه وصفی هستند.)
تعریف رسمی جمله واره رسمی
جملهواره وصفی عبارت است از صفتی چند کلمهای که شامل یک فعل و فاعل میشود.