تصویر پست انواع صفت در زبان انگلیسی ( ۱۳ نوع اصلی ) از دیلماجیو

انواع صفت در زبان انگلیسی ( ۱۳ نوع اصلی )

جالبه بدونین که صفت‌ها توانایی این رو دارن که بتونن به عنوان بخش کوچکی از کلام، هیجان رو به سطح جملات بیارن و اونا رو از حالت خشک و معمولی خارج کنن. بدون صفت، نمی‌تونین به دوستاتون بگین کدوم فیلم‌ها فوق‌العاده هستن و کدومشون کسل کننده و بی‌مزه!

صفت‌ها همچنین به ما این امکان رو میدن که خودمون رو با صفاتی مثل شگفت‌انگیز، باورنکردنی، خارق‌العاده و البته آروم و خجالتی و سر به راه توصیف کنیم. از همه مهم‌تر اینه که صفت‌ها به ما این امکان رو میدن تا تفاوت‌ها رو متوجه بشیم. تفاوت بین بد و خوب، تفاوت بین زشت و زیبا، کم و زیاد، پایین و بالا و …

حالا در ادامه با ما همراه باشین تا به توصیف صفت و انواع اون بپردازیم.

صفت چیست؟

صفت کلمه‌ای هستش که اسم یا ضمیر رو تغییر میده. به طور کلی، صفت‌ها معمولاً با توصیف یه اسم یا ضمیر، اطلاعات بیشتری در مورد اون به ما میدن یا توضیحات بیشتری رو در اختیار ما میذارن. مثلاً از صفت خنده‌دار برای گفتن چیزی که باعث شادی یا خنده میشه استفاده میکنیم.

ما قصد داریم انواع صفت‌هایی که معمولاً در نوشتار و گفتار روزمره مورد استفاده قرار می‌گیره رو بررسی کنیم. با این حال، قبل از انجام این کار، چندتا نکته وجود داره که اول باید در مورد اونا صحبت کنیم.

ترتیب قرارگیری صفات در زبان انگلیسی

معمولا مقوله‌ی ترتیب قرارگیری صفات در زبان انگلیسی بیش از اینکه به دستور زبان مربوط بشه، به شیوه خوب نوشتن برمی‌گرده. دو اصطلاحی که در این مورد به کار میره به شرح زیر هست:

coordinate adjectives

این مورد برای اشاره به صفاتی مورد استفاده قرار می‌گیره که در یه دسته هستن و می‌تونن به هر ترتیبی نوشته بشن و معمولا با کاما یا حرف ربط “و” از هم جدا میشن. به عنوان مثال، کلمات بزرگ و سنگین جزو coordinate adjectives ها قرار میگیرن و میشه اونا رو درست مثل جمله زیر با کاما یا واو از هم دیگه جدا کرد. نکته قابل توجه اینکه که دو صفت huge و heavy میتونن به جای هم بیان و جاشون رو با هم دیگه عوض کنن. به عبارت دیگه ترتیب قرارگیری اونا چندان دارای اهمیت نیست!

مثال:

He was carrying a huge, heavy stone.

ترجمه:  اون سنگ بزرگ و سنگینی رو حمل میکرد.

Cumulative adjectives

این اصطلاح زمانی مورد استفاده قرار می‌گیره که صفات در دسته‌های مختلف قرار می‌گیرن و از کاما یا حرف ربط “و” بین اونا استفاده نمیشه. دقت داشته باشین که در این مورد ترتیب قرار گرفتن صفات مهمه و صفت‌ها نمی‌تونن جای همدیگه بشینن.

یادتون باشه که ترتیب قرار گرفتن صفات در جمله به شکل زیر هستش:

quality> size > age > shape > color > nationality> material + (word)

حالا به این مثال توجه کنین:

This is a nice big new round brown Iranian wooden cupboard.
ترتیب صفت در انگلیسی [ مثال و جدول ]

“ترتیب سلطنتی صفات” یا بهتره ما بگیم همون “ترتیب درست …

بخوانید

مقایسه صفت با سایر اجزای کلام

بر خلاف اسم‌ها و افعال، صفت‌ها به طور دقیق در دسته‌بندی‌های خاصی قرار نمی‌گیرن. به همین دلیل، ممکنه که با ورق زدن منابع مختلف دستور زبان با یک سری از اختلاف نظرها در مورد صفات رو به رو بشین. برای مثال ممکنه که بعضی از کلمات مثل possessives  demonstratives, interrogativesو quantifiers  رو صفت در نظر بگیرن، در حالی که بعضی از اونا با این نظر کاملا مخالف باشن.

تو قسمت زیر قصد داریم به طور خلاصه به بررسی 13 نوع صفت مختلف بپردازیم. با ما در ادامه همراه باشین.

انواع صفات در زبان انگلیسی

بعضی از رایج‌ترین صفات تو زبان انگلیسی عبارت اند از:

صفات تفضیلی یا Comparative adjectives 

صفت تفضیلی یا صفت مقایسه‌ای در واقع زمانی مورد استفاده قرار می‌گیره که دو نفر یا دو تا چیز با هم دیگه قابل قیاس باشن و ما بخوایم اونا رو با هم مقایسه کنیم. بعضی از مصادیق صفت‌های مقایسه‌ای شامل کلماتی مثل smaller, faster, more expensive,  و less reasonable هستن.

به مثال‌های زیر توجه کنین:

Whales are larger animals than dolphins.

ترجمه: نهنگ‌ها بزرگتر از دلفین ها هستن.


We moved to a cheaper apartment.

ترجمه: ما به یه آپارتمان ارزون‌تر نقل مکان کردیم.


The sequel was even more incredible than the first movie.

ترجمه: آخر فیلم حتی از اوایل فیلم هم باورنکردنی‌تر بود.

صفات عالی یا Superlative adjectives 

صفت‌ عالی در واقع زمانی مورد استفاده قرار می‌گیره که بخوایم بیش از دو نفر یا دو تا چیز رو با هم دیگه مقایسه کنیم و برتری یکی از اون‌ها رو نشون بدیم. بعضی از مصادیق صفت‌های مقایسه‌ای شامل کلماتی مثل smartest, loudest, most impressive,   و least valuable هستش.

به مثال‌های زیر توجه کنین:

Adrian is the fastest member of our team.

ترجمه: آدرین سریعترین عضو تیم ماست.


Out of all of my books, this one is the oldest.

ترجمه: از بین تمام کتابام، این یکی قدیمی ترینه.


We are trying to figure out the least confusing way to explain the lesson to the new students.

ترجمه: ما سعی می‌کنیم ساده‌ترین راه رو برای توضیح درس به دانش آموزان جدید پیدا کنیم.

گرامر صفت تفضیلی و عالی در انگلیسی ( مثال و استثناها)

درسته خیلی زود یادش گرفتیم ولی بعضی وقت‌ها از ساده بود …

صفات خبری یا Predicate adjectives 

صفات خبری، صفاتی هستن که در گزاره جمله به عنوان متمم حضور پیدا میکنن، به جای این که مستقیما در کنار اسم یا ضمیر ظاهر بشن و توضیحاتی رو در موردش ارائه بدن. جایگاه قرارگیری صفات خبری در جمله و عبارات، بعد از افعال ربطی هستش.

به مثال‌های زیر توجه کنین:

Andrea is tall.

ترجمه: آندرا قد بلند است.


Freddy became angry.

ترجمه: فِرِدی عصبانی شد.


The steak looks delicious.

ترجمه: این استیک خوشمزه به نظر میرسه.

صفات مرکب یا Compound adjectives

صفت مرکب به صفت‌هایی گفته میشه که از چند کلمه تشکیل میشن و معمولاً با خط فاصله به هم متصل میشن. بعضی از مصادیق صفت‌های مرکب شامل کلماتی مثل never-ending, cross-eyed, و  run-of-the-mill هستن.

به مثال‌های زیر توجه کنین:

Do you have any sugar-free cookies?

ترجمه: کلوچه بدون شکر دارین؟


This is a last-minute suggestion.

ترجمه: این یه پیشنهاد دقیقه نودی هستش.


It is the only 10-storey building in the town.

ترجمه: این تنها ساختمان 10 طبقه‌ای شهره.

صفات ملکی یا Possessive adjectives

از صفت‌های ملکی اغلب برای بیان تملک یا مالکیت استفاده میشه. متداول‌ترین صفت‌های ملکی my, your, its, her, his, our, them  و who هستن.

به مثال‌های زیر توجه کنین:

My favorite food is pizza.

ترجمه: غذای مورد علاقم پیتزاس.


Sydney spent the day with her parents.

ترجمه: سیدنی روزش رو با خانواده‌اش گذروند.


Canadians celebrated their team’s victory at the Olympics.

ترجمه: کانادایی‌ها پیروزی تیمشون رو در المپیک جشن گرفتن.

صفات اشاره یا Demonstrative adjectives

از صفت‌های اشاره برای بیان موقعیت‌های نسبی در مکان و زمان استفاده میشه. متداول‌ترین صفت‌های اشاره this, that, these  و those هستن.

به مثال‌های زیر توجه کنین:

This watch is cheaper than that one.

ترجمه: این ساعت از اون یکی ارزون‌تره.


This weekend is going to be really fun.

ترجمه: این آخر هفته واقعا سرگرم کننده به نظر میرسه.


Watch out for those prickly rose bushes next to you.

ترجمه: مراقب اون بوته‌های رز خاردار کنار خودتون باشین.

صفات خاص یا Proper adjectives

صفت‌های خاص صفاتی هستن که از اسم‌های خاص تشکیل شدن. به طور کلی، صفت‌های خاص معمولاً برای بیان اینکه چیزی به فرد یا مکان خاصی  نسبت داده میشه، مورد استفاده قرار میگیرن. بعضی از مصادیق صفت‌های خاص شامل کلماتی مثل African, Napoleonic  و Shakespearian هستن. 

به مثال‌های زیر توجه کنین:

He was reading a Russian newspaper.

ترجمه: اون در حال خوندن یه روزنامه‌ی روسی بود.


I think Haitian food is tasty.

ترجمه: به نظر من غذاهای هائیتی خوشمزه اس.


We studied the history of Victorian England in school today.

ترجمه: ما امروز تو مدرسه تاریخ انگلستان ویکتوریایی رو خوندیم.

صفات مفعولی یا Participial adjectives

صفت‌های مفعولی صفاتی هستن که بر وجوه وصفی دلالت دارن و معمولا به –ed یا –ing ختم میشن و معمولا از مشتقات افعال به حساب میان. بعضی از مصادیق صفت‌های مفعولی شامل کلماتی مثل amazing, impressed و  fascinating هستن.

به مثال‌های زیر توجه کنین:

Travis was late for his swimming lessons.

ترجمه: تراویس برای آموزش شنا دیر اومد.


Please hand me my reading glasses.

ترجمه: لطفا عینک مطالعه‌ام رو بده بهم.


The silly clown cheered up the bored children.

ترجمه: دلقک احمق بچه‌های بی‌حوصله رو تشویق می‌کرد.

صفات محدود کننده یا Limiting adjectives

صفت های محدود کننده صفاتی هستند که یه اسم یا ضمیر رو محدود می‎کنن، به جای اینکه به توصیف هر یک از ویژگی‌ها یا کیفیت اون بپردازن. صفت‌های محدود کننده با سایر انواع صفت‌ها مثل صفت‌های اشاره و صفت‌های ملکی همپوشانی دارن. بعضی از مصادیق صفت‌های محدود کننده شامل کلماتی مثل these, your  و some هستن.

به مثال‌های زیر توجه کنین:

I bought some eggs at the store.

ترجمه: من از فروشگاه یه مقداری تخم مرغ خریدم.


She found three pennies under the couch cushions.

ترجمه: اون سه پنی زیر کوسن‌های کاناپه پیدا کرد.


Take a look at that house over there.

ترجمه: یه نگاهی به اون خونه اونجا بنداز.

صفات توصیفی یا Descriptive adjectives 

صفت‌های توصیفی صفاتی هستند که ویژگی‌ها، مشخصات، کیفیت یه اسم یا ضمیر رو توصیف میکنن. بعضی از مصادیق صفت‌های توصیفی شامل کلماتی مثل purple, friendly و  attractive هستن.

* یادتون نره که رنگ‌ها صفت هستن و تو دسته صفات توصیفی قرار میگیرن.

به مثال‌های زیر توجه کنین:

A lot of interesting people visit this park.

ترجمه: افراد جالب زیادی از این پارک دیدن میکنن.


She told a scary story.

ترجمه: اون یه داستان ترسناک تعریف کرد.

 

The leaves turned orange and red.

ترجمه: برگ‌ها قرمز و نارنجی شدن.

صفات استفهامی یا Interrogative adjectives

صفات استفهامی که به اون صفات پرسشی هم گفته میشه صفاتی هستن که برای پرسیدن سوال به کار میرن. مصادیق صفت‌های توصیفی شامل کلماتی مثل what, which و   whose  هستن.

به مثال‌های زیر توجه کنین:

What color is your favorite?

ترجمه: رنگ مورد علاقه‌ات چیه؟


Which button turns off the lights?

ترجمه: کدوم کلید / دکمه چراغا رو خاموش میکنه؟


Whose turn is it to wash the cat?

ترجمه: نوبت کیه که گربه رو بشوره؟

صفات مستقیم یا Attributive adjectives

تو زبان انگلیسی، صفت‌های مستقیم، صفاتی هستن که مستقیما در کنار اسم و ضمیر قرار میگیرن و به توصیف اونا می‌پردازن. معمولاً جایگاه قرارگیری صفت‌های مستقیم قبل از اسم‌ها یا ضمیرهاست، اما گاهی اوقات هم ممکنه که بعد از اونا ظاهر بشه.

به مثال‌های زیر توجه کنین:

She has beautiful handwriting.

ترجمه: اون دستخط زیبایی داره.


The hungry gorilla ate the fresh mangoes.

ترجمه: اون گوریل گرسنه انبه‌های تازه رو خورد.


Keith gave his dad something special for his birthday.

ترجمه: کِیت به پدرش به مناسبت تولدش هدیه‌ی ویژه‌ای داد.

صفات توزیعی یا Distributive adjectives

از صفت‌های توزیعی برای اشاره به اعضای یک گروه به صورت جداگانه استفاده میشه. مصادیق صفت‌های توصیفی شامل کلماتی مثل each, every, either و  neither هستن.

به مثال‌های زیر توجه کنین:

Each puppy got their own little doghouse.

ترجمه: هر کدوم از پاپی‌ها خونه‌ی مخصوص به خودشون رو داشتن.


Every member of the team scored a goal.

ترجمه: هر کدوم از اعضای تیم، یه گل به ثمر رسوند.


I’ll be happy if either candidate wins the election.

ترجمه: هر کدوم از نامزدها که تو انتخابات پیروز بشن من خوشحال میشم.

سخن پایانی

همونطور که تو قسمت‌های قبل گفته شد، صفت در جمله قرار میگیره تا به توصیف اسم یا ضمیر بپردازه و توضیحاتی رو در مورد اونا ارائه بده. گفتنی هست که صفت انواع و اقسام مختلفی داره که نباید اونا رو به جای هم  اشتباه گرفت. در صورتی که صفت‌ها نباشن در واقع متون توصیفی معنایی ندارن و زبان کاملا بی‌روح و کسل کننده میشه.

 امیدواریم که تا  اینجا به انواع صفت و کاربرد اون‌ تو جمله توجه کرده و  اونا رو به طور کامل یاد گرفته باشین. 


مقاله های مرتبط:


نظر دهید