آیا میدانید enough چه معنایی دارد و چگونه از آن استفاده میشود؟
به مثالهای زیر نگاه کنید تا کاربرد enough را در جملات روزمره انگلیسی ببینید:
ترجمه: بچه برای راه رفتن به اندازه کافی بزرگ نشده است.
Governments are not acting fast enough to stop climate change.
ترجمه: حکومتها برای متوقف کردن تغییرات اقلیمی به اندازه کافی سریع عمل نمیکنند.
We don’t read enough.
ترجمه: ما به اندازه کافی کتاب نمیخوانیم.
Is there enough ice-cream for everyone?
ترجمه: آیا بستنی کافی برای همه وجود دارد؟
We’ve had enough of your lies.
ترجمه: به اندازه کافی دروغهایت را شنیدهایم.
Enough به معنی «به حد و اندازه کافی » است.
معنی و کاربرد enough در انگلیسی
همانطور که بالاتر گفتیم enough کلمهای است که روی مقدار و درجه کافی بودن چیزی تاکید دارد. این کلمه میتواند در نقشهای صفت، قید و ضمیر استفاده شود.
Enough در نقش صفت
کاربرد enough بهعنوان صفت شمارشی بسیار آسان است. البته enough فقط میتواند صفت حالت “attributive” باشد (قبل از اسمی که توصیف میکند قرار بگیرد)؛ این کلمه نمیتواند صفت اخباری “predicative” باشد (صفتی که بعد از افعال to be و اسنادی میآید).
اگر enough به تنهایی بعد از فعل بیاید دیگر صفت نیست بلکه در نقش ضمیر آمده است که پایینتر به آن خواهیم پرداخت.
Enough میتواند اسامی قابل شمارش جمع و اسامی غیرقابل شمارش را (که همیشه در حالت مفرد هستند) توصیف کند. همانطور که از معنیاش پیداست این صفت نمیتواند قبل از اسامی قابل شمارش مفرد قرار بگیرد و آنها را توصیف نمیکند.
هیچ چی ناگفته باقی نمیمونه: از لیست بگیر تا مثالها و …
درجات enough
کلمه enough چه صفت باشد، چه قید و چه ضمیر میتواند توسط قیود مقدار مشخصی مثل quite و hardly توضیح داده شود. مثال:
ترجمه: برای بلیت هواپیما پول کافی داری؟
I think they have enough chairs for everyone to sit on.
ترجمه: فکر میکنم آنها برای نشستن همه صندلی کافی دارند.
With enough helpers, we’ll be able finish this by tomorrow.
ترجمه: با کمک کافی میتوانیم تا فردا تمامش کنیم.
There was enough food to feed everyone.
ترجمه: غذای کافی برای سیر کردن همه وجود داشت.
You have quite enough work to keep you busy until midnight!
ترجمه: تو به اندازه کافی کار داری که تا نیمه شب مشغول باشی.
We have more than enough work to keep us busy today!
ترجمه: ما بیشتر از حد کافی کار داریم که تمام طول روز مشغولمان نگه میدارند.
There’s hardly enough room for everyone in this party.
ترجمه: در این مهمانی به سختی فضای کافی برای جا کردن همه پیدا میشود.
Enough بهعنوان ضمیر
اگر enough به تنهایی در جمله بیاید (مثل وقتی که بعد از فعل to be قرار میگیرد)، ضمیر نامعین است. Enough در این حالت به چیزهای کافی یا افراد کافی اشاره دارد. مثال:
ترجمه: من فکر میکنم او به اندازه کافی حرف زده است.
I think she’s said quite enough.
ترجمه: من فکر میکنم آنچه او گفت تقریبا کافی بوده است.
Enough is enough.
ترجمه: کافیست!
Enough were against the idea for it to be rejected.
ترجمه: مخالفان برای رد شدن این ایده کافی بودند.
Do you want some more juice, or have you had enough?
ترجمه: آیا آبمیوه بیشتری میخواهی یا به اندازه کافی نوشیدهای؟
Enough بهعنوان قید
این کاربرد enough مستلزم دقت بیشتری از طرف دانشآموزان است. Enough قید درجه یا مقدار است و معمولا صفات یا قیدهای دیگر را به صورت اسنادی (بعد از فعل to be) توصیف میکند. این قید نمیتواند افعال را توضیح بدهد.
برخلاف دیگر قیدهایی که صفات و قیدهای دیگر را توصیف میکنند، enough همیشه بعد از کلمهای که آن را توصیف میکند قرار میگیرد و هیچوقت قبل از آن نمیآید. در این حالت اگر بخواهیم خود enough را با hardly یا quite توصیف کنیم، این دو قید قبل از قید یا صفتی که enough توصیف میکند قرار میگیرند. برای درک بهتر آنچه گفته شد به ساختار زیر دقت کنید:
{quite + صفت/قید + enough} یا {hardly + صفت/قید + enough}
مثال:
توصیف یک صفت اسنادی:
ترجمه: نمرات تو به اندازه کافی خوب نیستند.
Is the room warm enough for the baby?
ترجمه: این اتاق به اندازه کافی برای بچه گرم هست؟
Yes, it’s quite warm enough / No it’s hardly warm enough!
ترجمه: بله تقریبا به حد کافی گرم هست. / نه آنقدر که باید باشد گرم نیست.
His jeans don’t seem big enough anymore… They must have shrunk!
ترجمه: شلوار جین او دیگر به اندازه کافی بزرگ به نظر نمیرسد… باید آب رفته باشد!
The man was old enough to be a professor.
ترجمه: مرد برای پروفسور بودن به اندازه کافی پیر بود.
توصیف یک صفت حالت:
در بعضی از اصطلاحات ثابت و پرکاربرد و انگلیسی محاورهای enough به همراه صفات حالت نیز استفاده میشود ولی این کاربرد enough در دیگر شرایط چندان رایج نیست.
ترجمه: این واکنش به اندازه کافی خوب بود.
That was a quite good enough reaction. (غیرعادی ولی قابل قبول)
ترجمه: این واکنش تقریبا به اندازه کافی خوب بود.
You’ll get there on time if you take a fast enough bus. (محاوره).
ترجمه: اگر یک اتوبوس که به اندازه کافی سریع باشد پیدا کنی به موقع به آنجا میرسی.
It was a serious enough incident for the police to be called. (قابل انجام ولی غیرمحتمل)
ترجمه: این اتفاق به حد کافی جدی بود که بشود به پلیس زنگ زد.
اشکال دیگر برای بیان این جمله:
It was a sufficiently serious incident for the police to be called.
ترجمه: این اتفاق به حد کافی جدی بود که بشود به پلیس زنگ زد.
توصیف یک قید
ترجمه: ما برای گرفتن بلیت کنسرت به اندازه کافی خوششانس بودیم.
If you work quickly enough, you’ll be able to finish your project by lunchtime.
ترجمه: اگر به اندازه کافی سریع کار کنی میتوانی پروژهات را تا وقت نهار تمام کنی.
Funnily enough, I heard the same lies.
ترجمه: به حد کافی بامزه است که من هم همان دروغها را شنیدم.
The children were all playing happily enough until it started to rain.
ترجمه: بچهها داشتند با شادی و شعف کافی بازی میکردند تا این که باران شروع به باریدن کرد.
نکته ضروری این است که کاربرد enough را در نقشهای صفت قبل از اسم و قیدی که صفت و قید دیگری را توصیف میکند باهم اشتباه نگیریم.
در مورد تفاوت فید و صفت بخونین و دیگه اونارو اشتباه نگی …
قواعد همنشینی enough با دیگر نقشهای جمله
به طور خلاصه و کلی enough به صورت زیر در کنار کلمات دیگر جمله قرار میگیرد.
به همراه صفات و قیدها
Enough در جمله بعد از صفات و قیدها قرار میگیرد. مثال:
ترجمه: او به اندازه کافی بلند نیست که دستش به قفسه بالا برسد.
My marks are good enough to study law at university.
ترجمه: نمرات من برای خواندن حقوق در دانشگاه به اندازه کافی خوب هستند.
I couldn’t work quickly enough and I ran out of time.
ترجمه: من نتوانستم به اندازه کافی سریع کار کنم و وقتم تمام شد.
I’ve helped at conferences often enough to know what they are like.
ترجمه: من آنقدری به کنفرانسها رفتهام که بدانم آنها چگونه هستند.
به همراه افعال
Enough در جمله بعد از افعال میآید.
ترجمه: حواسم هست که در طول روز به اندازه کافی آب بخورم.
I don’t read enough but I’m going to start downloading podcasts to my phone.
ترجمه: من به اندازه کافی کتاب میخوانم اما قرار است دانلود کردن پادکست در موبایلم را هم شروع کنم.
به همراه اسمها
در جملات انگلیسی enough قبل از اسم قرار میگیرد.
ترجمه: نان کافی برای درست کردن ساندویچ باقی نمانده است.
Have they got enough money?
ترجمه: آیا آنها پول کافی دارند؟
در نقش ضمیر
Enough میتواند بدون همراهی یک اسم هم استفاده شود.
ترجمه: من چند فنجان دیگر میآورم. آنها کافی نیستند.
A: Do you want more tea? B: No, I’ve had enough, thanks.
ترجمه: A: چای بیشتری میل دارید؟ B: نه، به اندازه کافی خوردم ممنون.
در این جملات از معنی و مفهوم سخن معلوم است که اسمی که enough جایگزین آن شده چه بود.
به همراه یک صفت و اسم
برای همراهی enough با یک صفت و اسم دو ساختار قابل استفاده است ولی معنی در این دو چینش مختلف متفاوت است.
ترجمه: جعبههای ما به اندازه کافی بزرگ نیستند.
We haven’t got enough big boxes.
ترجمه: ما به اندازه کافی جعبه بزرگ نداریم.
در جمله اول که enough بعد از صفت آمده منظور این است که جعبهها کوچک هستند ولی در مثال دوم که enough قبل از صفت آمده جعبهها بزرگ هستند فقط تعدادشان کافی نیست.
Enough of
معمولا همیشه بعد از این ساختار یک کلمه اشاره یا ضمیر میآید؛ مثل:
(a/an/the, this/that, my/your/his, you/them)
ترجمه: مقدار کافی از آن نان برای درست کردن ساندویچهای نهار وجود نداشت.
I’ve seen enough of her work to be able to recommend her.
ترجمه: من تعداد کافی از کارهای او را دیدهام که بتوانم او را به دیگران پیشنهاد بدهم.
There’s enough of them to make a difference.
ترجمه: تعداد آنها برای ایجاد یک تفاوت کافی است.
گرامر زبان انگلیسی را با دیلماجیو یاد بگیرید.
یادگیری گرامر زبان انگلیسی یکی از لذت بخشترین کارها ب …