•تعریف و معنی Reflexive Pronoun :
ضمایر انعکاسی myself, yourself, herself, himself, itself, ourselves, yourselves و themselves هستند. این کلمات میتوانند ضمایر انعکاسی یا ضمایر تأکیدی باشند. این مطلب درباره کاربرد آنها بهعنوان ضمایر انعکاسی است.
ضمیر انعکاسی هنگامی استفاده میشود که چیزی یا کسی کاری را با خود انجام میدهد. مثلاً:
ضمیر انعکاسی himself به ما میگوید که John کاری با John انجام داد. مثال بالا را با این مورد مقایسه کنید:
در این مثال هیچ ضمیر انعکاسی وجود ندارد. John کاری با شخص دیگری کرد نه با خودش.
نمونههای ساده ضمایر انعکاسی
در زیر چند نمونه از ضمایر انعکاسی آورده شدهاند. استفاده از ضمیر انعکاسی به این معنی است که دیگر نیازی به تکرار فاعل ندارید. در اینجا فاعل با رنگ زرد متمایز شده است. تکرار فاعل میتواند ناشیانه باشد.
ترجمه: آلیسون به آلیسون اعتماد ندارد.
The members argued amongst themselves for an hour.
ترجمه: اعضا بین اعضا بحث کردند.
We often ask ourselves why we left London.
ترجمه: ما اغلب از خود متن میپرسیم.
توجه: فاعل بهعنوان مرجع ضمیر انعکاسی شناخته میشود.
شناسایی ضمایر انعکاسی
در اکثر جملات، شخصی کاری را با شخص دیگری انجام میدهد. مثلاً:
ترجمه: من او را دوست دارم.
He spoke to her.
ترجمه: با او صحبت کرد.
She thumped him.
ترجمه: او را زد.
The dog bit her.
ترجمه: سگ او را گاز گرفت.
با این حال، گاهی اوقات افراد (چیزها) کارهایی را با یا در حق خود انجام میدهند، در این حالت میتوانید از myself, yourself, herself, himself, itself, ourselves, yourselves و themselves بهعنوان ضمایر انعکاسی استفاده کنید.
مثالهای ضمایر انعکاسی (Reflexive Pronoun)
در اینجا چند مثال واقعی از ضمایر انعکاسی آمده است:
ترجمه: من اغلب از خودم نقل قول میکنم. این کار به مکالمه من حس سرزندگی میبخشد
We forfeit three-fourths of ourselves in order to be like other people.
ترجمه: ما سه چهارم خود را از دست میدهیم که مثل دیگران باشیم.
If the world should blow itself up, the last audible voice would be that of an expert saying it can’t be done.
ترجمه: اگر جهان خودش را هم منفجر کند، آخرین صدایی که شنیده میشود، صدای یک متخصص است که میگوید این غیرممکن است.
If history repeats itself, and the unexpected always happens, how incapable must man be of learning from experience.
ترجمه: اگر تاریخ خود را تکرار کند و اتفاقات غیرمنتظره همیشه اتفاق بیفتند، انسان دیگر نمیتواند از تجربهها درس بگیرد.
نکته: گاهی ممکن است فاعل ضمنی باشد. برای مثال:
ترجمه: توانایی گول زدن خود ممکن است ابزاری مهم برای بقا باشد.
Never express yourself more clearly than you are able to think.
ترجمه: هرگز خود را بالاتر توان فکریتان نشان ندهید
این جملات را به این شکل نیز میشد نوشت:
ترجمه: توانایی شما در گول زدن خود، ممکن است یک ابزار مهم برای بقا باشد.
[You should] never express yourself more clearly than you are able to think.
ترجمه: ] شما نباید [هرگز خود را بالاتر توان فکریتان نشان دهید.