یکی از سوالاتی که ذهن زبان آموزا رو هنگام مطالعهی زبان انگلیسی به خودش مشغول میکنه، نحوه بیان توالی زمان یا همون time sequence در انگلیسی هستش. “توالی زمانی” در زبان انگلیسی به نحوه ترتیب و توصیف رویدادها در یه توالی روایی یا زمانی اشاره میکنه. در اینجا چند تا نکته و مثال برای کمک به درک این مسئله آورده شده که قصد داریم در این مقاله بهش بیشتر بپردازیم.
کلمات ربط زمانی
کلمات ربط زمانی یا رابطهای زمانی که به اونا در انگلیسی temporal conjunctions گفته میشه، برای نشون دادن ترتیب و توالی زمان بین جملات و بین پاراگرافها به کار میرن. از این واژهها برای اتصال رویدادها و اتفاقات بهم دیگه و ایجاد یه توالی واضح و منظم که دارای انسجام یا ارتباط هستن میشه استفاده کرد. در ادامه در مورد بعضی از کلمات یا حرفهای اضافه که برای بیان توالی زمان استفاده میشه صحبت میکنیم.
گرامر Before
ترجمه: قبل از رفتن منو بیدار کن.
Enter the house, but before, you have to disconnect the alarm system.
ترجمه: وارد خونه بشین، اما قبلش، باید سیستم دزدگیر رو قطع کنین.
Don’t just open the door. Before that, ask who is knocking.
ترجمه: در رو باز نکنین قبل از اینکه، بپرسین کی در میزنه.
I met Charles before lunch.
ترجمه: من چارلز رو قبل از ناهار ملاقات کردم.
گرامر When
ترجمه: وقتی در رو باز کردم، سگه به من نگاه کرد و رفتش بیرون (اول در رو باز میکنم، بعد از اون سگه میره بیرون)
گرامر As soon as وthe moment
اگه بخواهیم تاکید کنیم که عمل دوم بلافاصله بعد از عمل اول اتفاق میوفته، میتونیم از as soon as و the moment استفاده کنیم:
به مثالهای زیر توجه کنین:
ترجمه: به محض دیدن اون با من تماس بگیرین.
The moment I saw her, I lost control.
ترجمه: لحظه ای که اون رو دیدم، کنترلم رو از دست دادم.
گرامر After
ترجمه: بعد از انفجار بمب، همه چی آروم شد.
Everything was quiet after the explosion.
ترجمه: همه چی بعد از انفجار آروم شد.
گرامر Afterwards، then و later
از later برای فاصله زمانی بین دو عمل استفاده میشه. Afterwards و then هم میتونه برای فاصله زمانی بین دو عمل یا زمانی که عمل دوم بلافاصله بعد از اولین عمل انجام میشه، به کار گرفته بشه.
به عنوان مثال:
ترجمه: یه انفجار اتفاق افتاد. بعدش/ پس از اون همه چیز ساکت شد.
She had a shower. Later/Afterwards/Then, she went for a walk.
ترجمه: اون دوش گرفت. بعدا/بعدش/ پس از اون رفت قدم زد.
گرامر suddenly
اگه بخوایم نشون بدیم که عمل دوم به سرعت و به طور غیرمنتظره اتفاق افتاده میتونیم از suddenly استفاده کنیم.
به عنوان مثال:
ترجمه: اونو که دیدم، ناگهان کنترلم رو از دست دادم.
گرامر First، second، third و …
برای اینکه بخوایم توالی یه عملی رو به صورت مرحله به مرحله یا گام به گام نشون بدیم، میتونیم از رابطهای زمانی First، second، third و … استفاده کنیم.
ترجمه: اول، از طریق تمرین، سبک بهتری میتونین ایجاد کنین. دوم، خوانندگان قدردان تلاش شما میشن. و سوم، رئیستون به شما افزایش حقوق میده.
نکته: دقت داشته باشین که همراه این توالی گاهی میشه then و last رو هم به کار برد.
ترجمه: اول برو تو خونه بعدش برو بالا منتظرم باش.
First, switch it on. Second, search for the channel, and last, adjust the volume.
ترجمه: اول اون رو روشن کنین. دوم، دنبال شبکه بگردین، و در آخر، صدا رو تنظیم کنین.
گرامر While و meanwhile
اگه دو عمل به صورت همزمان اتفاق بیوفته، میتونیم از While و meanwhile استفاده کنیم.
ترجمه: در حالی که مری به مطالعه مشغول بود، پیتر داشت نقاشی میکرد.
Mary was studying. Meanwhile, Peter was painting.
ترجمه: مری داشت درس میخوند. در همین حین پیتر هم داشت نقاشی میکرد.
گرامر As، when و while
اگه یه عمل طولانی و در مقابل یکی دیگه کوتاه و آنی باشه، ما میتونیم از رابطهای زمانی As، when و while استفاده کنیم. این رابطها معمولا زمانی استفاده میشن که دوتا واقعه یا رویداد با همدیگه تلاقی دارن.
به عنوان مثال:
ترجمه: همانطور که / وقتی / در حالی که تو خیابون راه میرفتم، یه خرگوش رو دیدم.
استفاده از رابطهای زمانی در جایگاههای مختلف
میتونیم از کلمههایی مثل «first»، «then»، «next» و «finally» استفاده کنیم تا رویدادها رو به هم پیوند بدیم و توالی واضح و مشخصی رو نشون بدیم.
ترجمه: اول بیدار شدم و صبحانه خوردم. بعد رفتم سر کار و بعد از اون با همکارام ناهار خوردم. بالاخره رفتم خونه و تلویزیون تماشا کردم.
گاهی برای نشون دادن توالی زمانی میتونیم زمان فعلها رو تغییر بدیم و از زمانهای مناسب برای هر رویداد استفاده کنین. به عنوان مثال، از گذشته ساده برای رویدادهای کامل شده و از حال ساده برای رویدادهایی که به طور منظم رخ میده میشه استفاده کرد. این شکلی میشه به راحتی توالی رو تشخیص داد.
ترجمه: دیروز، ساعت 7 صبح از خواب بیدار شدم. من همیشه برای صبحونه اوتمیل (بلغور جو دوسر) میخورم. بعد از صبحونه به سمت ایستگاه اتوبوس رفتم و با اتوبوس به محل کارم رفتم.
با اضافه کردن جزئیات زمانی به متن هم میشه توالی و ترتیب زمانی رو نشون داد. به عنوان مثال میشه از کلمات و عبارات برای توصیف لحظهای که یه اتفاق یا رویدادی رخ داده استفاده کرد، مثل ” at 3pm” یا ” last week”.
ترجمه: روز دوشنبه، ساعت 6 صبح رفتم ورزشگاه. بعدش توی همون روز، ساعت 3 بعدازظهر با رئیسم جلسه داشتم. هفته گذشته هم برای تعطیلات به ساحل رفتم.
یادتون باشه که مهمترین مسئله برای آوردن رابطها و توالیهای زمانی اینه که بتونیم با استفاده از اونا روایت یا داستان رو منسجمتر کنیم و به صورت منطقی از اونا بهره ببریم. با تمرین نکاتی که گفته شد و استفاده از این دسته از مثالها، میتونین توانایی درک رابطهای زمانی رو به دست بیارین و ایجاد “توالی زمانی” به زبان انگلیسی رو بهتر کنیم و بهبود ببخشین.
از رابطهای زمانی در چه متونی استفاده میشه؟
استفاده از رابطهای زمانی به خواننده کمک میکنه تا یه نوشته یا مقاله رو به خوبی درک کنه. بدون کلماتی که ترتیب و توالی زمان رو نشون میدن یا تکنیکهایی با این هدف بر روی متن انجام میشه، فهم یه جمله و یه پاراگراف ممکنه سخت و دشوار باشه. اگرچه رابطهای زمانی رو میتونیم در بیشتر متنها ببینیم، اما در موارد زیر استفاده از اونا واجب و ضروری هستش:
توضیح فرایند یا رویهی یه رویداد
از رابط های زمانی برای نوشتن متونی استفاده میشه که در اون یه فرایند به طور مرحله به مرحله توضیح داده میشه. این متنها اغلب در مورد نکات یا آموزشهایی هستن که مراحل انجام یه کاری رو توضیح میدن. به عنوان مثال میشه گفت که رسپیها یا دستورات لازم برای تهیهی غذا، نحوه روشن کردن یه دستگاه، نحوه تمیز کردن فرش، نحوه حمام کردن گربه و موارد دیگه از جمله مثالهای واضحی برای این مورد هستن.
متون خبری
در متنهای خبری هم از حروف ربط زمانی (مثل since, then, initially, finally) استفاده میشه تا اخبار ارائه شده دارای معنا و مفهوم باشن و برای مخاطب ابهام و دوگانگی ایجاد نکنن.
روایتهای تاریخی
از اونجایی که زمان داستانهای تاریخی و توالی و ترتیب اونا از اهمیت بسیاری برخوردار هستش، برای روایت اونا لازمه که از رابطهای زمانی استفاده کرد. در داستانهای تاریخی هم اغلب از رابطهای زمانی استفاده میشه، چرا که اونا میتونن اطلاعاتی رو در مورد رابطهی بین دو رویداد مختلف ارائه بدن. با تعیین محدودیتهای زمانی داستانهای تاریخی، زمان بندی یه رویداد به راحتی قابل تشخیص میشه و میشه اونا رو خیلی راحت درک کرد.