تفاوت have و have got [ روش ساده ]

در این پست قراره درمورد تفاوت have و have got صحبت کنیم. تفاوت این دو فعل تقریبا سادس اما ممکنه درمورد این که چه موقع و چه‌‌طور هرکدوم رو استفاده کنین به اشتباه بیفتین.

به طور کلی تفاوت have و have got در اینه که have بیشتر در آمریکای شمالی و have got بیشتر در انگلیس رایجه. اشکال مختلف have got غیررسمی هستن و بیشتر در زمان حال به کار می‌‌رن. در ادامه با جزئیات بیشتری درمورد تفاوت have و have got حرف می‌‌زنیم.



Have و have got برای صحبت درمورد مالکیت و روابط

هردو فعل have و have got معنی یکسانی دارن. از این دو فعل برای صحبت درمورد مالکیت استفاده می‌‌کنیم.

I have got a new cellphone.

I have a new cellphone.

ترجمه: من یه گوشی جدید دارم.

همچنین از این دو فعل برای صحبت درمورد روابط استفاده می‌‌کنیم. مثال:

He has got a new friend.

He has a new friend.

ترجمه:  اون یه دوست جدید داره.

اما have got در انگلیسی آمریکایی زیاد رایج نیست؛ مخصوصا در سوالات و جملات منفی خیلی کم استفاده می‌‌شه. پس ممکنه تو انگلیسی انگلستان جمله زیر رو بشنوین:

Have you got time to talk?

ترجمه:   وقت داری حرف بزنیم؟

اما تو آمریکای شمالی بیشتر احتمال داره این جمله رو بشنوین:

Do you have time to talk?

ترجمه:  وقت داری حرف بزنیم؟

یادتون باشه که have got گاهی در انگلیسی خیلی غیررسمی آمریکای شمالی هم استفاده می‌‌شه که البته ممکنه اون رو بدون have بشنوید. پس به جای:

We have got a problem.

ترجمه:  یه مشکلی داریم.

ممکنه این جمله رو تو آمریکا بشنوید:

We got a problem.

ترجمه:  یه مشکلی داریم.

اشتباهات رایج با have got

یادتون باشه که do و got باهم استفاده نمی‌‌شن.

Do you have any brothers?

ترجمه:  برادری داری؟

Do you have got any brothers?

همین‌‌طور موقع صحبت درمورد وقایع تکرارشونده یا عادت‌‌‌‌ها از have got استفاده نمی‌‌کنیم. مثلا می‌‌گیم:

She has got a headache today.

She has a headache today.

She has headaches often.

ترجمه:   اون امروز سردرد داره.

She has got headaches often.

کاربردهای رایج دیگر have و have got

یکی از کاربردهای رایج have و have got رو بالاتر گفتیم. حالا بیایید نگاهی به کاربردهای دیگه اون‌‌ها بندازیم:

Have به‌‌عنوان فعل کمکی برای ساختن زمان‌‌های دستوری کامل:

Have you ever been to Paris?

ترجمه:  تا حالا پاریس رفتی؟

Have یکی از سه فعل کمکی در زبان انگلیسیه (do، be، have). Have همراه قسمت سوم فعل (past participle) استفاده می‌‌شه تا زمان‌‌های کامل رو تشکیل بده.

I have never been to Paris.

ترجمه:  (حال کامل) هیچ‌‌وقت به پاریس نرفتم.

I realized that I had met her before.

ترجمه:  (گذشته کامل) متوجه شدم که قبلا دیدمش.

We will have been living here for three months next Saturday.

ترجمه:  (آینده کامل استمراری) شنبه بعد سه ماه می‌‌شه که اینجا زندگی می‌‌کنیم.

She would like to have lived in the 1960’s. ” (perfect infinitive)

ترجمه:  اون دلش می‌‌خواست در دهه 1960 زندگی کنه.

سوال‌‌ها و جملات منفی

وقتی که از have به‌‌عنوان بخشی از ساختار زمان کامل استفاده می‌‌کنیم، برای سوالی یا منفی کردنش دیگه نیازی به do نداریم:

Have you heard the news about their wedding?

ترجمه:  خبرهای عروسیشون رو شنیدی؟

Do you have heard the news about their wedding?

I haven’t seen your new car.

ترجمه:  ماشین جدیدتو ندیدم.

I don’t have seen tour new car.

زمان‌های کامل در زبان انگلیسی رو بلدین؟
زمان گذشته کامل
زمان آینده کامل
زمان حال کامل

Have برای صحبت درمورد اعمال و تجربه‌‌ها:

What time do they usually have dinner?

ترجمه:  اون‌‌ها معمولا چه ساعتی شام می‌‌خورن؟

اغلب از have برای صحبت درمورد اعمال و تجربه‌‌ها استفاده می‌‌کنیم:

Let’s have some drink.

ترجمه:  بیاین کمی نوشیدنی بخوریم.

When are we having dinner?

ترجمه:  کی شام می‌‌خوریم؟

I had a good time on the vacation.

ترجمه:  سفر بهم خوش گذشت.

در تجاربی مثل مثال‌‌های بالا have می‌‌تونه به معنی خوردن، نوشیدن، لذت بردن یا تجربه کردن باشه. معنی دقیق have تو این اصطلاحات بستگی به اسم بعدش داره. در زیر چندتا از اصطلاحات معروف و رایج رو که با have ساخته می‌‌شن می‌‌بینین:

  • have breakfast (صبحانه خوردن)
  •  have a dream (رویا یا آرزو داشتن)
  •  have an accident (تصادف کردن)
  • have a bad day (روز بدی را پشت سرگذاشتن)
  • have a day off (تعطیل بودن)
  •  have a good flight (پرواز خوبی داشتن)
  • have a good trip (سفر خوبی داشتن)
  • have a conversation (صحبت کردن)
  • have a disagreement (به توافق نرسیدن)
  • have a fight (دعوا کرن)
  • have difficulty (به مشکل خوردن)
  • have a problem (مشکل داشتن)

بهتره این رو هم بدونید که تو انگلیسی بریتانیایی استفاده از have در اصطلاحاتی همراه با shower (دوش)، rest (استراحت)، swim (شنا) و walk (پیاده‌‌روی) رایج‌‌تره.

She’s going to have a shower.

ترجمه:  اون قصد داره دوش بگیره.

I want to have a walk.

ترجمه:  می‌‌خوام پیاده‌‌روی کنم.

اما تو انگلیسی آمریکایی می‌‌تونیم همراه این کلمات از take هم استفاده کنیم.

She’s going to take a shower.

ترجمه:  اون قصد داره دوش بگیره.

I want to take a walk.

ترجمه:  می‌‌خوام پیاده‌‌روی کنم.

هنگام استفاده از have برای بیان کارها و تجارب، واسه منفی کردن یا سوالی کردن جمله باید از do استفاده کنیم. تشکیل شکل استمراری این جملات هم امکان‌‌پذیره:

Did he have fun?

ترجمه:  بهش خوش گذشت؟

Had he fun?

“I wonder what we’re having for lunch today. ”

ترجمه: تو این فکرم که امروز واسه نهار چی داریم.

فقط حواستون باشه که موقع استفاده از این ساختار، مخفف‌‌سازی انجام نمی‌‌شه:

I have dinner at around 9 pm.

ترجمه:  حدودا ساعت 9 شام می‌‌خورم.

I’ve dinner at around 9 pm.

Have و have got همراه infinitive برای صحبت درمورد اجبار

I have got to leave tonight.

I have to leave tonight.

ترجمه:  باید همین امشب برم.

از have و have got برای بیان چیزهایی استفاده می‌‌شه که انجام دادنشون ضروریه. تو این ساختار بعد از have یا have got از یه فعل با to استفاده می‌‌کنیم. معنی این سختار مشابه معنی must هست.

I’m sorry, I have to leave soon.

ترجمه:  متاسفم به زودی باید برم.

I have got to go home now.

ترجمه:  باید همین الان برم خونه.

Do you often have to write letters?

ترجمه:  اغلب مجبور می‌‌شی نامه بنویسی؟

اینجا می‌‌تونیم have رو هم مثل افعال عادی استفاده کنیم (یعنی با do سوالی یا منفیش کنیم) و هم می‌‌تونیم از اون مثل افعال کمکی استفاده کنیم (بدون do).

When does he have to go?

When has he got to go?

ترجمه:  کی باید بره؟

ولی یادتون باشه که از have got برای بیان چیزهای اجباری که تکرار می‌‌شن استفاده نمی‌‌کنیم.

I usually have to be at school at 7: 30.

ترجمه:  معمولا باید ساعت 7: 30 مدرسه باشم.

I’ve usually got to be at school at 7: 30.

I Got یا I Have Got… ؟

گاهی تو انگلیسی شفاهی آمریکایی ممکنه به نظر برسه که have حذف شده، دلیلش کاهش کلام هست. کاهش به این معنیه که یه کلمه کامل تلفظ نمی‌‌شه. بیایید یه مثال ببینیم:

I have got to go.

ترجمه:  باید برم.

تو مکالمات کانادایی و آمریکایی به جای جمله بالا این رو می‌‌شنوین:

I have got to go.

ترجمه:  باید برم.

 (تلفظ می‌‌شه: I gotta go. )

Have یا have got برای صحبت درمورد تجربه کردن یا مسبب عمل یا اتفاقی شدن:

He had his car stolen last week.

ترجمه:   ماشین اون هفته پیش دزدیده شد.

Have می‌‌تونه به‌‌عنوان یه فعل causative یا سببی استفاده بشه. افعال سببی رو زمانی استفاده می‌‌کنیم که می‌‌خواهی بگیم چیزی باعث اتفاق افتادن چیز دیگه‌‌ای شد. مثلا اگه بگم:

I cleaned my room.

ترجمه:  اتاقمو تمیز کردم.

این یعنی من خودم اتاقمو تمیز کردم؛ اما اگه بخوام بگم من پول دادم تا کسی برام تمیزش کنه، می‌‌گم:

I had my room cleaned.

ترجمه:  اتاقمو برام تمیز کردن.

فعل get هم می‌‌تونه به‌‌عنوان فعل سببی استفاده بشه. بیاین به چندتا ساختار رایج از استفاده have به‌‌عنوان فعل سببی نگاهی بیندازیم:

Have Something Done

همون‌‌طور که تو مثال بالا دیدید، از این ساختار برای بیان کاری استفاده می‌‌کنیم که کسی برامون انجام داده:

قسمت سوم فعل + فاعل + have
I finally had my cellphone repaired.

ترجمه:  بالاخره دادم گوشیمو تعمیر کردن.

She’s going to have her hair cut.

ترجمه:  قراره بده موهاشو براش کوتاه کنن.

گاهی از این ساختار برای بیان بدی استفاده می‌‌کنیم که کسی در حق ما کرده:

We had our car stolen last week!

ترجمه:  هفته پیش ماشینمونو دزدیدن.

They had their house robbed years ago.

ترجمه:  سال‌‌ها پیش خونه‌‌شونو دزد زد.

Have Something Happen/Happening

اینجا یه ساختار رایج رو می‌‌بینیم که به معنی “تجربه کردن” یا “اتفاق افتادن” هست:

شکل ساده فعل + فاعل + have فعل ing + فاعل + have
He had this strange thing happen to him when he was a kid.

ترجمه:  وقتی بچه بود این اتفاق عجیب براش افتاد.

They had water leaking through the ceiling.

ترجمه:  آب از سقفشون چکه می‌‌کرد.

اگه توجه کرده باشین، می‌‌بینین که شکل ساده فعل رو برای چیزهایی که اتفاق افتادن (مثال اول) و افعال ingدار رو برای بیان چیزهایی استفاده می‌‌کنیم که برای مدتی به طور مستمر اتفاق می‌‌افتادن یا دارن اتفاق میفتن (در مثال آخر).

Have Someone Do Something

این ساختار تو انگلیسی آمریکایی رایجه و ازش برای راهنمایی کردن یا دستور دادن استفاده می‌‌کنیم:

شکل ساده فعل + مفعول + Have
Have him call me please.

ترجمه:  بگین بهم زنگ بزنه لطفا.

وقتی از فعل ingدار (Gerund) استفاده می‌‌کنیم منظورمون اینه که کسی باعث شد درحال انجام دادن کاری باشیم:

فعل ing + مفعول + Have
She had me laughing all night.

ترجمه:  اون باعث شد کل شب رو در حال خندیدن باشم.

یه نکته مهم درمورد be و have

وقتی بخواهیم درمورد حس‌‌های گرسنگی، تشنگی، گرما، سرما و بقیه وضعیت‌‌های متداول صحبت کنیم، معمولا از فعل be یا feel  و یه صفت استفاده می‌‌کنیم؛ نه have و یه اسم. در زیر چند مثال از این قبیل رو می‌‌بینیم:

I am thirsty.

ترجمه:  من تشنه‌‌ام.

I have thirst.

He is twenty-six.

ترجمه:  اون بیست و شش سالشه.

He has twenty-six.

He is five feet tall.

ترجمه:  قد او پنج پا است.

What size are your pants?

ترجمه: سایز شلوارت چنده؟

What color are his eyes?

ترجمه:  چشماش چه رنگیه؟


مقاله های مرتبط:


نظر دهید