بیشتر وقت‌‌ها مردم با فکر این که home و house معنی کاملا یکسانی دارند اون‌‌ها را به جای هم به کار می‌‌برن. این دوتا کلمه واقعا هم معنای مشابهی دارن. درواقع می‌‌شه گفت معنی یکسانی دارن ولی تو موقعیت‌‌های متفاوتی استفاده می‌‌شن.

وقتی به یه ساختمون اشاره می‌‌کنیم  می‌‌گیم “It’s my house” منظورمون ساختمون فیزیکی هست که دیده می‌‌شه ولی اگر بگیم “it’s my home” منظورمون محلی هست که خانوادمون در اون زندگی می‌‌کنه.

کلی اشتباه رایج در زبان انگلیسی داریم که می تونی اونارم بخونی.



Building a house (ساختن خانه)

وقتی ساختمون جدیدی رو برای خانواد‌‌تون درست می‌‌کنین تا در اون زندگی کنن یا اون رو به کس دیگه‌‌ای اجاره بدن از کلمه house استفاده می‌‌کنین و می‌‌گین I am building a house. در این کاربرد، منظورتون از کلمه house یه ساختمون فیزیکی هست که می‌‌تونین ببینینش.

وظیفه یک پروژه housing یا خانه‌‌سازی دولتی یا خصوصی ساختن ساختمون‌‌های جدید هست. دقت کنید که درمورد این پروژه‌‌ها از کلمه housing استفاده کردیم و نمی‌‌تونیم بگیم homing.

همچنین به سازمان دولتی که ساختمون‌‌های سازمانی مسکونی می‌‌سازه می‌‌گن “housing board”. وقتی یه خونه می‌‌خرین نمی‌‌تونین از کلمه home استفاده کنین بلکه می‌‌گین “I bought a house. ”

Living in a home (زندگی کردن در خانه)

مردم در Home زندگی می‌‌کنن. مفهوم کلمه home فراتر از یه ساختمون بتونیه. Home مکان مسکونی هستش که خانواده در اون زندگی می‌‌کنن. Home سرشار از عشق، محبت و مهربانیه.

در فضایی به اسم home آدم‌‌ها به هم اهمیت می‌‌دن. home به واسطه اعضای خانواده که در اون ساکن هستن، کوچک‌‌ترین واحد اجتماعی جامعه رو تشکیل می‌‌ده. کلمه home انتزاعی‌‌تر هست و معنی تعلق داشتن رو می‌‌رسونه.

Home به احساستون درمورد یه مکان اشاره داره

Home می‌‌تونه یه خونه، آپارتمان، کلبه، چادر یا قایق باشه. یا یه تونل زیرزمینی یا یه غار. به هرحال هرکدوم از این‌‌ها اگر جایی باشه که با خوشحالی درش زندگی می‌‌کنید، می‌‌تونین اسم home رو روش بذارین.

همه Homeها ضرورتا house هم هستن اما همه houseها home نیستن! (ممکنه به یه ساختمون احساس تعلق نداشته باشی). فقط زمانی که یه خونه برای زندگی کردن مناسب باشه و بهتون حس خوبی بده می‌‌تونین بهش بگین home.

Home می‌‌تونه یه مفهوم انتزاعی باشه

Home می‌‌تونه یه چیز انتزاعی باشه. همچنین می‌‌تونه مکانی در ذهنتون باشه. مثلا وقتی می‌‌گین “Let’s go home” «بزن بریم خونه» منظورتون از خونه یه ساختمون فیزیکی نیست؛ بلکه یعنی دلتون می‌‌خواد جایی برین که توش احساس راحتی می‌‌کنین. اینجا یه حس تعلق با کلمه home عجین شده.

Home یه مکان ویژه هست و این مکان ویژه ارتباط تنگاتنگی با عواطفتون داره. Home یه مکان مسکونیه که براتون عزیزه. تنها زمانی house شما یه home به حساب می‌‌یاد که زندگی کردن در اون رو دوست داشته باشید.

مثال‌‌هایی از کاربرد کلمات home و house در جملات

اول بیایید مثال‌‌هایی از کاربرد صحیح house (مکان فیزیکی) رو ببینیم:

My house is located in the second main road.

ترجمه: خونه من واقع در خیابون اصلی دوم هست.

I bought a house in Turkey.

ترجمه: من یه خونه تو ترکیه خریدم.

He wants to purchase a house next year.

ترجمه: می‌‌خوام سال دیگه یه خونه بخرم.

His house was damaged during the flood.

ترجمه: خونه اون در طول سیل آسیب دید.

و حالا مثال‌‌هایی از کاربرد صحیح کلمه home (مکان مسکونی) رو در جملات می‌‌بینیم:

I welcome you to visit our home.

ترجمه:   به خونه ما خوش آمدین.

I stay in our home with my family.

ترجمه: من در خونه‌‌مون به همراه خانوادم زندگی می‌‌کنم.

I feel at home when I visit grandma’s house.

ترجمه:   وقتی می‌‌رم خونه مامان‌‌بزرگ، حس می‌‌کنم تو خونه خودم هستم و راحتم.

She hails from a happy home.

ترجمه: اون اهل یه خونه شاد هست.


مقاله های مرتبط:


نظر دهید