یکی از مشکلاتی که همواره گریبان خوانندگان را میگیرد روان نبودن متن های مرجع ترجمه شده است. با وجود اینکه من در دانشگاه ادبیات انگلیسی می خواندم و بیشتر با متن های مرجع انگلیسی سروکار داشتم، کم و بیش از دانشجویان سایر رشتهها مختلف میشنیدم که فلان کتاب ترجمهاش روان نیست.
البته این قضیه محدود به دانشگاه و کتاب نمیشود و در بسیاری از وبسایتها که از متنهای ترجمه شده استفاده میکنند هم دیده میشود.
در واقع روان نوشتن موهبتیست که بدون عرق ریختن میسر نمیشود. در کنار تجربه و دانش زبانی به سلیقه و هنر فرد نیز نیاز دارد.
خوشحالم که در این مقاله میخواهم با شما درباره ترجمه روان کردن صحبت کنم. امیدوارم در پایان این مقاله قادر باشید آن ترجمهای را چاپ کنید که سایرین به خاطر روان نویسی ترجمه شما را ترجیح بدهند.
شروع کنیم!
منظور از رواننویسی چیست؟
خواننده در خواندن متن توقف نکند. اگر متن شما جوری نوشته نشود که مخاطب در خواندن متن دچار وقفه نشود یعنی اصول رواننویسی را رعایت کردهاید.
نوشتن چنین متنی مستلزم رعایت یک سری نکات است که در بیشتر نوشتهها در زبان مقصد رعایت شده است. به عبارت دیگر باید جوری بنویسید که برای خواننده آشنا به نظر بیاید. در ادامه به این نکات میپردازیم.
به ساختارهای زبان مبدا وفادار نباشید
شاید عجیب به نظر برسد که این مقاله شما را به عدم وفاداری ترغیب میکند ولی برای اینکه یک ترجمه روان داشته باشید بهتر است بیشتر اوقات به ساختارهای زبان مبدا وفادار نباشید. فراموش نکنید که شما به عنوان مترجم باید در مرحله اول کارفرمای خود و در مرحله دوم مخاطب متن را راضی کنید. پس بهتر است از ساختاری در زبان مبدا استفاده کنید که برای همه جا افتاده است.
به عنوان مثال به این فکر کنید که کارفرما متنی به شما داده است که از ساختارهای تودرتو استفاده کرده است و از شما میخواهد که آن را مناسب برای گوگل و موتورهای جست و جو و مخاطبین اینترنت بنویسید. اگر شما همان ساختارهای طولانی و تودرتو را ترجمه کنید هم متنتان روان نمیشود و هم کارفرما از دستتان ناراضی می شود..
پس چه باید کرد؟
بهترین راه این است که شما علاوه بر اینکه جایگزین مناسب کلمات را پیدا میکنید از ساختاری استفاده کنید که در زبان مقصد رایج است.
به عنوان مثال در زبان انگلیسی نوشتن جملات طولانی نشان دهندهی سواد بالای فرد در نگارش است ولی اگر شما این جملات را به همان شکل به فارسی ترجمه کنید به شما انگ سختنویسی میچسبانند.
پس در چنین شرایطی بهتر است جملات را در صورتی که تو در تو و طولانی هستند ( جملاتی که در اثر طولانی شدن خواننده ابتدای جمله را گم میکند) به جملات کوچک تر خورد کنید. یا اگر امکان این وجود دارد که چند جمله به هم پیوسته را به صورت لیستی دربیاورید از این کار دریغ نکنید.
به این نکته توجه کنید که در آخر کسی متن شما را با متن اصلی مطابقت نمیدهد، همه متن شما را به عنوان متن اصلی میخوانند.
متن را یکدست کنید
اکثر اوقات به یک نوشته به عنوان شبکهای از کلمات، جملات و پاراگراف ها که هم با خود و هم با عضو بزرگتر از خود رابطه دارند نگاه میشود. از این رو نیاز است که میان اعضای نوشتهتان ارتباط مفهومی و ساختاری وجود داشته باشد.
به جملهی قبل و بعد توجه کنید و ببینید بین آنها پیوستگی وجود دارد یا نه. این پیوستگی باید در ترجمه کلمات تخصصی و کلیدی متن وجود داشته باشد.
ما به صورت مفصل در مقاله «کلمات ربط: روش ترجمه یکدست» راهکارهایی در این زمینه ارائه دادهایم.
استفاده درست از علائم نگارشی
هر وقت بحث علائم نگارشی پیش میآید یاد یکی از استادان دوران کارشناسیام میافتم که می گفت: «اینارو برای قشنگی نذاشتن اونجا؛ ویرگول و پرانتز و… مثل علائم رانندگی میمونن»
این علامتها دستوراتی راهنما هستند که مابین تمامی خوانندهها به اشتراک گذاشته میشوند. حیف است که از این گنجینهی با ارزش بهره نبریم.
به عنوان مثال وقتی در یک جمله قرار است توضیح اضافی بدهیم می توانیم آن را بین دو کاما بگذاریم. اگر هم می خواهیم درباره فاعل اطلاعات اضافی بدهیم آن را بین دو پرانتز میگذاریم.
از آنجایی که استفاده از علائم نگارشی در زبان فارسی و انگلیسی کاملا یکسان نیست، بهتر است اطلاعات دقیقی در زمینه علائم نگارشی در زبان مبدا و مقصد داشته باشیم.
شما میتوانید برای استفاده بهتر از علائم نگارشی از مقاله «موارد استفاده از ویرگول در زبان فارسی و انگلیسی» دیدن کنید.
متن ترجمه شده را سریع بخوانید
یکی از بهترین راهها برای اینکه متوجه شوید متنتان روان نوشته شده است استفاده از تکنیک تندخوانیست. اگر بتوانید متنتان را روزنامهوار و سریع بخوانید یعنی اینکه متن شما روان است.
شما با این روش همچنین میتوانید قسمتهایی که روان نسیتند هم تشخیص دهید. هرجای متن که تندخوانیتان را با مشکل روبرو کرد و از سرعتتان کم کرد باید روغنکاری شود. این قسمتها را با عبارات دیگر جایگزین کنید و دوباره آنها را بخوانید. این کار را آنقدر تکرار کنید تا دیگر ترمزتان کشیده نشود.
توجه: روان نویسی به معنای تکراری نویسی نیست!
در بالا به ضرورت استفاده از ساختارهای رایج و پیوستگی متن اشاره کردیم؛ اما این بدین معنا نیست که ترجمه ما خسته کننده و تکراری باشد. باید ساختارهای رایج پراکندگیشان به گونهای باشد که برای خواننده خسته کننده و تکراری نباشد.
رسیدن به چنین دستاوردی نیازمند سلیقه به خرج دادن و خواندن نمونههای برجسته است. شما به عنوان مترجم همواره باید خود را در معرض متنهای روان قرار دهید تا در کنار یادگیری نکات لازم ذهنتان به چنین ساختارهایی عادت کند.
کلام آخر
من در این مقاله ابتدا رواننویسی را تعریف کردم و سپس سعی کردم به نکاتی که منجر به روان نوشتن میشوند اشاره کنم. فراگیری این مهارت مانند سایر مهارتهای ترجمه به تمرین و زمان نیاز دارد.
یکی از نکاتی که مترجمان دیلماجیو همواره رعایت میکنند موضوع رواننوشتن است.
امیدوارم که این مطلب به شما کمک کرده باشد. اگر نظر یا سوالی دارید خوشحال میشوم بشنوم.
ممنون از مقاله خوبتون
ممنون از همراهی شما. موفق باشید